وبلاگ خسته کلمه از تکرار بی معنای این شبها منم...
عابر تنهای این شبهای بی معنا...منم...
آنکه با یاد تو ای ماه جهان افروز عشق
تا سحر با ماه میگوید سخن...تنها منم...
دلبر رعنای بی مانندِ عاشق کش...تویی...
عاشق شوریده ی سرگشته ی رسوا منم...
آنچنان تسخیر کردی جسم و جانم را که من
مانده ام...این کیست در سیمای من...آیا منم؟!!
روبروی آینه از خویش میپرسم مدام...
این تویی در قاب این آیینه آیا...یا منم...؟!
بی وفا رفتی تو اما... آنکه چون کوهی هنوز
مانده بر عهد و وفای خویش پابرجا منم...
رفتی و دنیای خود را ساختی...اما بدان...
آنکه بعد از رفتنت شد سیر از این دنیا منم...
برچسب : نویسنده : 30morgh89o بازدید : 124