سیمرغ

متن مرتبط با «ای عشق پناهگاه پنداشتمت» در سایت سیمرغ نوشته شده است

عزای حسن(علیه السلام)

  • فردوس ، سیه پوش عزای حسن(ع) است خوشبخت دلی که آشنای حسن(ع) است این که دل ما گشت گرفتار حسین(ع) شک نیست که تاثیر دعای حسن(ع) است, ...ادامه مطلب

  • وای از دست این مردم...

  • تو را از من جدا کردند...وای از دست این مردم به هجران مبتلا کردند...وای از دست این مردم...بدون تو دلم خون گشت...وای از شام تنهاییندانستی چه ها کردند...وای از دست این مردم...چه ها دیدم...ندانستی تو از زخ, ...ادامه مطلب

  • گدای نگاهت...

  • بیا...هوای تو دارد دلم...هوای نگاهت...نگاه کن به دل خسته ام...فدای نگاهت...به یک نگاه دل از کف دهند خلق...ولی منتو را ندیده شدم مست و مبتلای نگاهت...تو قطب عالم امکان...چراغ اهل زمینیتو پادشاه دو عالم, ...ادامه مطلب

  • ترانه پاییز...

  • تو همچو نسیم صبح،شورانگیزی...یا بارش پر ترانه پاییزیدریای نجیب و بیکرانی تو و ازآرامش و شوق زندگی لبریزی..., ...ادامه مطلب

  • رضایت...

  • باور مکن همیشه سکوت از وبلاگ رضایت کلمه است هستم خموش،لیک دلم پر شکایت است... لبخند گرچه میزنم...ای نازنین بدان... دور از تو غصه های دلم بی نهایت است..., ...ادامه مطلب

  • چگونه ای...؟!

  • ای باصفاتر از همه گلها،چگونه ای؟!"ما بی تو خسته ایم...تو بی ما چگونه ای؟!"ای روح سبز جنگل و باران...چه میکنی؟!عاشقترین شقایق دنیا...چگونه ای؟!دنیای من پس از تو همه رنگ ظلمت است...با من بگو...تو  ای مه زیبا چگونه ای؟!ای آنکه روز روشن من با نبودنتتاریک گشته چون شب یلدا،چگونه ای؟!من ناامید و خسته ام اینجا بدون تو...ای معدن امید...تو آنجا چگونه ای؟!امروز من به محنت و هجران و غم گذشت...ای چلچراغ روشن فردا...چگونه ای؟! برچسب‌ها: کیوان5Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • شبهای بی پایان...

  • چنان لبریز از یاد توام منکه یادم نیست حتی نام خود را... اگر درگیر تشویشم عجب نیست که از کف داده ام آرام خود را...   چنان لبریزم از یاد تو امشب که از خویشم مرا دیگر خبر نیست تمام من تویی...ای ماه زیبا درون من دگر از من اثر نیست...   چنان لبریزم از یاد تو امشب که مستم میکند یاد نگاهت... تو چون ماه بلن, ...ادامه مطلب

  • مولای عاشقان...

  • مولا تو کیستی؟! که ز داغت جهان گریست...از داغ ماتم تو زمین و زمان گریست... آن لحظه ای که تیغ عدو فرق تو شکافت چشمان روزگار،چو ابر خزان گریست... "فزت و رب کعبه ی" تو تا به عرش رفت از ناله ی تو حضرت حق،بی گمان گریست... وقتی رسول(ص)،حال تو را دید،گریه کرد زهرا(ع) ز غصه های تو اندر جنان گریست... تا شد م, ...ادامه مطلب

  • پاییز...

  •  دور از تو چو چو قصه ای غم انگیزم من... چون ابر سیه،ز گریه لبریزم من... بی ماه رخت،بهارِ من...مانندشبهای بلند و سرد پاییزم من...,پاییز آمد,پاییز طلایی,پاییز شعر,پاییز صحرا,پاییز چت,پاییز تنهایی خواجه امیری,پاییز پادشاه فصل ها,پاییز علی عبدالمالکی,پاییز عکس,پاییز متن ...ادامه مطلب

  • خانه ی عشق

  •  دل تو ای نگهت پر ز مهر،خانه ی عشق است و هر کلام تو ای مهربان،ترانه ی عشق است... دو چشم پر شررت همچو ماه،چشمه ی نور است... و هر نگاه پر از مهر تو،نشانه ی عشق است تویی تو...ای نفست چون نسیم...،پادشه عشق... و خاک درگه تو،خاک آستانه ی عشق است تویی تویی که نگاه تو پر ز نور امید است... و قلب توست که دریای بیکرانه ی عشق است... تو از قبیله ی عشقی...ز سرزمین وفایی... و خنده های تو لبخند کودکانه ی عشق است... بمان کنار من ای مهربان،بمان تو همیشه که حسّ بودنت احساس شاعرانه ی عشق است...,خانه ی عشق,خانه ی عشق کجاست,خانه ي عشق,شعر خانه ی عشق,خونه ی عشق هلن,خونه ی عشق,خونه ی عشق شهرام شب پره,خونه ی عشق امیرحسین,همه جا خانه ی عشق است ...ادامه مطلب

  • ای عشق...

  • بیا مرا صدا کن ای عشق... نظر به حال ما کن ای عشق میان سوز و ناله هایت برای من دعا کن ای عشق... تو از میان خلق عالم بیا مرا سوا کن ای عشق... مرا از این حصار اندوه به دست خود،رها کن ای عشق... بیا دوباره سینه ام را به عشق،مبتلا کن ای عشق... مس دل مرا طلا کن تو کار کیمیا کن ای عشق... بیا دل شکسته ام را تو خانه ی خدا کن ای عشق... تو درد بی دوای دل را بیا به خود دوا کن ای عشق میان خیل بی وفایان تو لااقل وفا کن ای عشق... نشسته ام به انتظارت بیا مرا صدا کن ای عشق...,ای عشق,ای عشق داریوش,آی عشق شاملو,ای عشق من,اي عشق,ای عشق پیدا کن مرا,ای عشق نخستینم,ای عشق پناهگاه پنداشتمت,ای عشق از ماندن بگو,ای عشق منم از تو ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها