سیمرغ

فردوس ، سیه پوش عزای حسن(ع) است خوشبخت دلی که آشنای حسن(ع) است این که دل ما گشت گرفتار حسین(ع) شک نیست که تاثیر دعای حسن(ع) است, ...ادامه مطلب

شادم که دلم مست ز جام حسن(ع) است نامی که گره گشاست،نام حسن(ع) است هرچندکه ننگ است غلامی،اما شاه است هر آنکس که غلام حسن(ع) است, ...ادامه مطلب

آن دل که نسوزد ز غم عشق تو، سنگ است...در راه حسین بن علی(علیه السلام)مرگ، قشنگ است...سر خم نکنم بر درِ هر بی سر و پاییارباب تویی...نوکریِ غیر تو ننگ است...برچسب‌ها: کیوان۶ بخوانید, ...ادامه مطلب

دلم از التهاب لبریز است از غم بی حساب لبریز است...گر نباشی تو جسم خسته منسخت از اضطراب لبریز است...با نگاه تو مست میگردم...چشم تو از شراب لبریز است...چه نیازی که رخ بپوشانی؟!صورتت از حجاب لبریز است...ه, ...ادامه مطلب

تو را از من جدا کردند...وای از دست این مردم به هجران مبتلا کردند...وای از دست این مردم...بدون تو دلم خون گشت...وای از شام تنهاییندانستی چه ها کردند...وای از دست این مردم...چه ها دیدم...ندانستی تو از زخ, ...ادامه مطلب

رفتی و من گریان شدم از رفتن تودر شهر سرگردان شدم از رفتن تو...جوشید خون دل،چکید از چشمهایمسر تا به پا باران شدم از رفتن تو...از غصه ها،چون کشوری درگیر در جنگهر روز بمباران شدم از رفتن تو...تنهایی از ه, ...ادامه مطلب

در دل شبهای تار...سر زده صبح امید...نوبت غمها گذشت...موسم شادی رسیدکفر سرافکنده گشت...قامت شیطان خمیددر ظلمات زمین نور محمد(ص)دمید..., ...ادامه مطلب

بیا...هوای تو دارد دلم...هوای نگاهت...نگاه کن به دل خسته ام...فدای نگاهت...به یک نگاه دل از کف دهند خلق...ولی منتو را ندیده شدم مست و مبتلای نگاهت...تو قطب عالم امکان...چراغ اهل زمینیتو پادشاه دو عالم, ...ادامه مطلب

در فضای سینه ام غوغاست...میخواهم ببارم...بغض دارم در گلو...پیداست میخواهم ببارم...روی لبها خنده دارم...تا نداند خلق...رازم...در دل تنگم ولی غوغاست...میخواهم ببارم...خنده را من برده ام از یاد...میخواهم, ...ادامه مطلب

ای که تو بردی ز یادم...من ندارم یار...بی تو...گشته ام از زندگی...از خویشتن...بیزار...بی تو...نه امیدی...نه هوای تازه ای...نه شور و حالی...نیستم در فکر فردا...مرده ام انگار بی تو...آرزو دارم دل تو شاد , ...ادامه مطلب

من عاشق شب...عاشق چشمان تو هستم...هر لحظه و هر روز پریشان تو هستم...چون باد که سرگشته و آواره شهر استهر شام و سحر بی سر و سامان تو هستم..., ...ادامه مطلب

تو مثل طلوع صبح...دیدن داری...چون نغمه بلبلان شنیدن داریچون باد بهار می‌دهی عطر امیدهمچون گل نوشکفته چیدن داری..., ...ادامه مطلب

تو همچو نسیم صبح،شورانگیزی...یا بارش پر ترانه پاییزیدریای نجیب و بیکرانی تو و ازآرامش و شوق زندگی لبریزی..., ...ادامه مطلب

من عاشقم...فصل خزان را می شناسملبخندهای مهربان را می شناسم...با لهجه باد سحر من آشنایم...من نغمه آب روان را می شناسم...گاهی دلم با خاطراتی کهنه شاد است...دنیای پاک کودکان را می شناسم...تنگ غروب و ساحل, ...ادامه مطلب

کوچه ها پر شده از عطر گل و بوی بهار...می برد دل ز کف شهر،هیاهوی بهار...شانه زد دست صبا طره گیسوی بهارسبز شد کوه و در و دشت ز جادوی بهار..., ...ادامه مطلب